شعر فارسی

بهترین شعر های عاشقانه

شعر فارسی

بهترین شعر های عاشقانه

قصه فرهاد شیرین شد از مژگان رکنی

 حرفهایی ناگفتنی دارم

دردهایی با وسعتِ دریا

قلبِ من با بودنت دلخوش

و تو از قلبِ من جدا بودی

توبرایم روزگاری قبل،

     مومنم من ولی...خدا بودی

حیفِ آن شعرهای لیمویی

   که میانِ تک تکِ آنها

          تلخ میشد رفتنت آرام

 و تو شیرینِ قصه ها بودی

من برایت کوه می کندم

قلبِ تو اما!


     مرا پس زد


بعدِ سالها نفیر و درد...

       از برم رفتی و ماندحسرت

غصه ی فرهاد شیرین شد

ناله ی شبهاش بودی تو

گفتمت اهسته تر اما...

رفتی و نشنیده بودی تو...

نیستی و هنوز

نیستی و هنوز
جای بوسه ات را
به سیلی، سرخ نگه می دارم
برای گونه ام!
حکم زن مطلقه ای دارد
که آبرویش را می خرد
آن یک جفت کفش
که مردش به وقت رفتن
جاگذاشته باشد
پشت در آپارتمان! ...

شبهاست ....

شبهاست

که بی صدا فارغ می شوم

از غزل هایی که

آبستن عشق بازی دلم

و چشم های توست

و من ...

آخرین بازماندۀ عصر جاهلیت

چه بی رحمانه

زنده به گور می کنم

مولود عشق را!

لینک منبع: